به هم اندیشی گلهایی می اندیشم
که در اذکار شب شانه به سر
تا تجلیگه اسفار نیایش رفتند
و در آتشکده ی سهره
نمازی به تحیت خواندند
ماه در پنجره ی ذهن پرستو گل کرد
سحر از حنجره ی ترد گل یاس دمید
و من از خانه به میخانه زدم
کا ره از آنجا به خداهی بود.