نگاهی گذرابرمسمط تركيب ‌بند «حشيشيه»

در اين نوشتار برآنيم نگاهي گذرا داشته باشيم

بر مسمط تركيب ‌بند «حشيشيه»

اثر هم ‌‌/ سايه شمالي – حنيف خورشيدي

كه در شعر محض حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

اگر در ادبيات دنياي غرب نويسندگاني چون ژرژ باتي، لوئیس بونوئل و دیگران تمايلات

جنسي و تمناي هماغوشي را با صراحت و بدون هيچ نوع استعاره‌اي مطرح مي‌كنند، در

ادبيات امروز ايران نيز شاعراني ديده مي‌شوند كه در راستاي برجسته‌ کردن فرهنگ عامه

در شعر،میوه ممنوعه مسائل جنسی را به وضوح و با جسارت زباني منحصر به خود وارد

اثر نموده و با پرده‌ دري‌هاي کلامي يكه تازي مي‌نمايند. از جمله اين شاعران مي‌توان به

حنيف خورشيدي اشاره داشت. شاعر جسور و پیچیده‌ي بهشهري كه در شعر محض و

رباعياتش، امکانات پيرامـــون خود را براي بيان دردها و شادي‌هاي زندگي به خـــدمت

مي‌گيرد. و اينك نگاهي گذرا به يكي از سروده‌هايش خواهيم داشت:

شعر ابتدا با زباني ساده و روايي آغاز مي‌شود:

این شعر در رثای حشیش است و بعد از آن

مردی که روی چوبه ی خویش است و بعد از آن...

 

و سپس با منولوگ ادامه مي‌يابد و شاعر با توجه به وجوه آوانگاردش، در فرمت

جسورانهاي كه در شعرش پياده كرده،واضح‌ترين رگه‌هاي اروتيك- رمانتيك را به گونه‌اي

ژورناليستي در قالب یک معاشقه تلفني نشان مي‌دهد كه در آن از رابطه افقى ميان

عشاق و رابطه‌اى عمودى كه عاشق‌ زمينى معشوق خود را به آسمان مي‌برد خبري

نيست بلكه يك رابطه جنسی كه محصول گردهمایی یک زن و یک مرد است در پاي يك

تماس تلفني! زبان شعر زباني امروزي است‌ در فضايي مابين طنز و ماليخوليا كه تنها در

برخي جاها هجو بياني خود را آرکائيک‌ وار در واژگاني با بار اروتيكي همچون چاه زنخدان و

سپوختن همراه ساخته است كه كاراكتر اصلي آن فردي حشيشي بوده كه به نوعي اين

شخصيت، پرده از انسان معاصر بر‌مي‌دارد و انسان را به عنوان مخاطب به اعماق

اجتماعيپرتاب مي‌كند و از طرفي ديگر، با ارجاعات درون متني خود، گرايشات ذهني و

فلسفي شاعر را نسبت به مسائل انساني‌ در اجتماع نشان مي‌دهد و درواقع، ديناميسم

شعر حشيش با زمانه پيوندي‌ سخت تنگاتنگ دارد. شاعر نا‌هنجاري‌هاي موجود در جامعه

را مي‌بيند و به‌ موازات‌ حركت‌ ساختاري‌ شعر، در تصاوير و فضاهاي شعرش آن‌ را با عرياني

و جسارت زباني خود بروز مي‌دهد.

حشيش به عنوان اسم شعر یک ابژه است و طبعاً هر ابژه‌ای بر بستری قرار دارد و

مناسباتی با پیرامون خود برقرار می‌کند‌. گذشته‌ای را بیدار می‌کند و براي رسيدن به

آینده‌ای مبهم، حال را به نمایش می‌گذارد.

این شعر در رثای حشیش است و بعد از آن خورشيدي به علم به اين موضوع كه هر

عضوی، در نویسش و در متن، ارزش ِادبی، هجائی و ساختمانی خود را دارند؛ واژگان

سامانه سکسوالیته و روزمرگی‌های ممنوعه و همچنين عقده ادیپ رؤیاهای استمناء و

خودارضايي را با استفاده از المانهاي اروتيك و همچنين نگره‌هاي اجتماعي آوانگارد را در

شعريت و جانمايه ي اثرش به تصوير كشيده، بک گراند اصلي اين اثر را در يك تماس تلفني

خلاصه كرده و رفتار زباني وي در اين شعر، سرشار از لايه‌هاي اروتيسم بوده كه از سويي

با طنزي مولوی‌وارآميزش يافته و از سوي ديگر با تأملي عاطفي به ‌بوف كور كه حكايت

جوان پيرگشته‌اي است كه بين مرگ و زندگي دست و پا مي‌زند،‌ مرز بين خواب و بيداري،

جسم و روح، وجود و سايه را در اين كاراكتر كمرنگ كرده و نيستي و فراموشي بر سراسر

اثر سايه افكنده و سكس و حشيش در متن و بطن اثر آغشته مي‌‌شود. و همه اين

كمپوزيسيون و تركيب رابطه‌ها در حالي است كه شاعر در كنار خلق شخصیت‌هایی

غیرتیپیک و قابل لمس، آشنايي‌زدايي معنايي خاصي را با مقوله عرفان انجام مي‌دهد و

صوفیانه، همانند شعبده بازان معنوی، شمس و مولوي و بایزید را وارد اين سکس نیمه

کاره و جبری به اختیار نموده و بدين ترتيب در كنار ديگر نشانه‌هاي شكل دهنده، بافت‌

معنايي قديم را مي‌شكند و به شبكه ي معنايي متفاوتي دست مي‌يابد و با ايجاد

استحاله‌اي براي شخصيت‌هاي عرفاني نظير بايزيد و شمس، اين دو شخصيت‌ آشنا را

ناآشنا كرده و به نوعي آشنايي زدايي مي‌رسد.

در پايان از نكات قابل تأملي كه مي‌توان بدان اشاره داشت نمود آشكاری از كهن الگوي

شب است كه به اين شعر ماندگاری خاصی بخشیده است. بنا به اعتقاد یونگ، آنیما با

سیاهی و تاریكی و شب ارتباطی ژرف دارد و كلاً با جهان تاریكی مربوط است. همچنین در

فرهنگ سمبل‌ها آمده است كه شب مربوط به اصل مؤنث و ناخودآگاهی است. تاریكی

مساوی با اصل مادر و زایش است و همچنین به فنای عرفانی مربوط می‌شود و در نتیجه

جاده‌ای است كه به اسرار بنیادین منشأ منجر می‌شود و همچنین ماه، كه نماد زنانگی و

اصل تأنیث است و خورشيدي از هر دوي آن در اثرش به خوبي كاركرد گرفته است:

همواره در لب و دهنش نور ماه بود

مردی که توی پهنه ی شب بی پناه بود

 فاطمه جهانبازنژاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *