سلمان هراتی یکی از چهره های موفق شعر ایران در سال 1338 در یکی از روستاهای شهرستان تنکابن به دنیا آمدو پس از گرفتن فوق دیپلم هنر به معلمی پرداخت.
وی در یکی از روزهای پاییزی یعنی جمعه سال1365در یک سانحه رانندگی به دیار دوست شتافت.او به فروغ فرخ زاد علاقه خاصی داشت و بعضی از شبهای جمعه بر سر خاک او حاضر میشد وفاتحه میخواند.
از او دو فرزند به نام های رسول ورابعه بر جای مانده است و سه دفتر شعر به نامهای (از آسمان سبز) و دری به خانه خورشیدو ازین ستاره تا آن ستاره دارد
نیایش واره ها محصول نابترین و عارفانه ترین لحظه های تنهایی شاعر است. در اخرین روزهای عمر کوتاهش راز و نیاز صمیمی شاعری است در محیطی لبریز از از سکوت افراها و نیایش رودهادر همان جنگل دور دست.
دو نیایش واره اش را با هم می خوانیم
1
شب فرو می افتد
و من تازه میشوم
از اشتیاق بارش ِ شبنم
نیلوفرانه به آسمان دهان باز میکنم
ای آفریننده شبنم و ابر
آیا تشنگی مرا پایانی هست
تقدیر چیست می خواهم
از تو سرشار باشم
2
کنار شب می ایستم
و چشم بر شمد سرمه ابی اسمان می دوزم
ستاره ها با نخ نور گلدوزی شده اند
ومن میشنوم زمزمه درختان را
چه ملایمت خنکی
من آبستن یک شکوفه ام
که همین تابستان گلابی میشود
کنار شب می ایستم
شب از تو لبریز است
من در دوقدمی تو
در زندان فراق
گر فتارم
محمد رضا درانی نژاد
1391