مادربزرگ داشت حساب میکرد
جمعه به جمعه، هشت
شنبه نه
امروز یکشنبه، ده روز است
که آقاجان ، به مکه رفته است
چقدر خندیدیم به او
که اصلا باورش نمیشد
که تنها دو روز است پدربزرگ
راهی سفر حج شده است
چه می دانستیم که همیشه
سنجش دوری
با واحد متر و کیلومتر
یا روز و ماه و سال
مقدور نیست
چه می دانستیم که دل مادربزرگ
واقعا به اندازه ی ده روز
و شاید بیشتر
تنگ شده است