دلم چل تکه شد کو تکه هایش
نمی آید بگوشم هوی و هایش
کجا رفته خدا را این دل من ؟
که در سینه غمی مانده به جایش
اندوه
نمی پرسد کسی اندوه من چیست
سبب ساز دل پر خون من کیست
دل شوریده و سر گشته ی من
برای او کجا ؟ کو ؟ محرمی نیست
باد
سپردم دست باد این پیکرم را
قلم را برگ برگ دفترم را
که سوخت آخر سراپایم چو شمعی
به طوفان داده ام خاکسترم