ترانه
،،جاده عشق،،
اهسته ارام بیصدا
دل می کشانی تا کجا
اخر مگر جاده عشق
به روز نداره انتها
مسافر جاده عشق
منم تو این شهر غریب
جا مانده از یارانمو
از جام مستی بی نصیب
من مانده ام بی هم زبون
توشهر بی نام و نشون
بامن بمون،بامن بمون
ای پریای مهربون
خسته شدم از این سفر چادر عشقو کن به سر
بیاد اشنایی مون
اون روزای طلایی مون
یه بزم ساده کن به پا
روشنی وشمع دعا
بیا بدست هم کنیم
اون حلقه طلایی مون
بیا بدست هم…..
بیا بدست هم…