جاده ی عشق2

در جاده ی پر پیچ عشق
طفلک دلم گم گشته است
بی تو دل شیدای من
ریشخند مردم گشته است
زخم زبانم می زنند
بی مسلکان بی وفا
گویی ندارن حرفه ای
جز فتنه و رنگ و ریا
از بی مرامی بدان
افسرده و گریان شدم
چون طفل مادر مرده ای
آزرده و نالان شدم
درد فراق از یک طرف
زخم زبان سوی دگر
این دو مرا کرده چنین
آزرده و خونین جگر
کاش بیقراری طی شود
تاکم دلم ناله کند
از بازی چرخ فلک
کم شکوه با لاله کند
علاءالدین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *