اگر می خواهید !
قدم بزنید !
با پاهای خویش !
باید به افسانهها برگشت
اسطورهها را به دوش گرفت
و رقصید در دامان طبیعت !
با علفزارها !
و جوانههایی که تازه روییدهاند
و خدا را دید !
در پر پروانهها !
و سنجاقک هایی که بر آب می رقصند
امروز !
خدا به زمین آمده است
تا انسان را !
از خدایان دور کند
و در شادی آنان شریک شود
برگرد !
اجاق پدر را روشن کن
و بعد از سیزده !
با انسانها مهربان باش !
تو انعکاس خدایی در روی زمین
زلال باش !
مثل آینهها !
و چشمهای که می شود
ریگهایش را شمرد !
برگرد به اصل خویش !
مرام آرشها !
رستم ها !
سهرابها !
و اسطورههای این سرزمین را
در سینهات زنده نگهدار !
تو از تبار اسطورهایی !
اسطوره باش !
و اسطوره بمیر !
که این شناسنامهی هر ملتی است !
ابوالحسن اکبری