عمق چشم

مـی کـنــم بــر عـمـق چــشـمانـت نـگاهی بیشتر بـــر حـساب آَیــد نــگــاهـم گــر گــنـاهـی بـیـشتـر زنـــدگـی در چـــشمــهایــت نـازنینم، جــاری است

بیشتر بخوانید

بیقرارم می کند

چشمهایت.بیقرارم می کند وام دار انتظارم می کند هرنگاهت مثل تیری آتشین می نشیند دل ؛ شکارم می کند یا

بیشتر بخوانید

حضور خار

در حضور خارها هم میتوان یک یاس بود در هیاهوی مترسکها  پر از  احساس بود می شود  حتی برای  دیدن

بیشتر بخوانید