دجله ی مهتاب
بازدیدها: 0
دجله مهتاب
تشنه ام تشنه بگو دجله ي مهتاب كجاست
چشمه ساري كه تپد با غزل ناب كجاست
عقده كردم ز خودم بسكه خودم را ديدم
گلعذاري كه زند خيمه در اين باب كجاست
كرده گل نخل فلق بوي سحر مي آيد
اشكهايي كه دهد مژده بسيلاب كجاست
مي درد سينه ي من همهمه ي تكبيري
سجده گاهي كه زند شعله به محراب كجاست
گر جه دلمرده شدم حس جواني دارم
آفتابي كه برد از نفسم خواب كجاست
غربتي مي شكند قدرت پرواز م را
جام لبريز غزل عاطفه ي آب كجاست
گفته بودي چو ( طلا ) قصد شكفتن داري
شو ر و حالي كه زند پنجه به مضراب كجاست