در جاده ی پر پیچ عشق
طفلک دلم گم گشته است
بی تو دل شیدای من
ریشخند مردم گشته است
زخم زبانم می زنند
بی مسلکان بی وفا
گویی ندارن حرفه ای
جز فتنه و رنگ و ریا
از بی مرامی بدان
افسرده و گریان شدم
چون طفل مادر مرده ای
آزرده و نالان شدم
درد فراق از یک طرف
زخم زبان سوی دگر
این دو مرا کرده چنین
آزرده و خونین جگر
کاش بیقراری طی شود
تاکم دلم ناله کند
از بازی چرخ فلک
کم شکوه با لاله کند
علاءالدین احمدی
(سایت ادبی بادوازده سال سابقه)