اطلاعات کاربری
مطالب و اشعار مشترکین سایت
شعری برای نقد از خانم جهانبازنژاد
گلوبران خدا- ( فاطمه جهانبازنژاد)
دوباره نامه ميشوم ميان هرچه مثنوي
پر از عطش و عشق و اشك، به جان هرچه مثنوي
با سلام ،لطفا با عضویت در سایت از مطالب مفید آن استفاده فرمایید.قبل از عضویت قوانین سایت را مطالعه بفرمایید
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
مطالب مشابه
هزینه ی تبلیغات در این سایت
یک ماه 20000 تومان
دوماه 35000 تومان
سه ماه 52000 تومان
شش ماه 100000 تومان
یکسال 180000 تومان
تبلیغات متنی هرماه 2000 تومان
برای سفارش اینجا کلیک کنید
تنها ایمیل سایت
تنها ایمل سایت این آدرس است و ایمیل های دیگر معتبر نیست
naabsora@yahoo.com
می توانید در صورت مشکل داشتن شعر و مطلب خود را به همین ایمیل ارسال فرمایید
سرکار خانم جهانباز نژاد
با سلام
اگر اجازه بفرمایید چندنکته که برخی از آنها می تواند صرفا یک نظر شخصی باشد خدمت شما عرض کنم:
- شروع و پایان شعر شما زیبا و تحسین برانگیز است.
- مصراع های (( و شیطان که ......)) ،(( شکست حرمت غدیر......)) ،((نوازشی عظیم داشت......)) ،((نسشته روی سینه ......))، ((و معجری ز آفتاب.......)) دارای مشکل وزن و به اصطلاح سکته دارد.
- استفاده از کلمه فلاشبک با فضای شعر ناهماهنگ و نامانوس است.
- در مصراع ( ودست بسته اش زپشت و دیدگان خیس و تر) دو کلمه خیس و تر مترادف اند و استفاده انها در کنار هم چندان زیبا نیست.
- در مصراع (( شکست حرمت غدیر به بهترین بهانه ها)) این سوال برای من مطرح شد که چرا بهترین بهانه؟ اگر منظور شما این بوده که جریان غدیر بهانه ای برای ایجاد واقعه عاشورا توسط دشمنان بوده است ، اگر بگویید بدترین مناسب تر نیست ؟
البته جای جای شعر سرشار از سوز و گدازی است که بیانگر عشق و ارادت شما به سالار شهیدان و عمه سادات است .امید که شما و همه ما با این عشق محشور شویم (روزی که هرچه رنگ دگرگونه میشود مائیم و عشق خامس ال عبای سرخ)یاعلی