جوانی
آیینه را نمی شناسد او جوانی اش را پای دار قالی شانه زده است ** بغض چشم هایم ترکید و
بیشتر بخوانیدآیینه را نمی شناسد او جوانی اش را پای دار قالی شانه زده است ** بغض چشم هایم ترکید و
بیشتر بخوانیداز بهار چه بنویسم وقتی چشمانت چار فصل شکوفه دارد (2) خانه ات بوی تنهایی می دهد نام مرا در
بیشتر بخوانید