
شعر سپید
💦 آمدنت چند نفردرد گرده میخواهد و چشم تا بنشیند و چرتکه بندازد زانوانِ راکدی مژهها، جارو شود گامها، رد بشمارد لبها و گوشها، زمین را به نجوای سم ِ رقصانِ آمدنی بسایاند. به نخ کدام استخاره ردیف میشود مهرهی آمدنت، که از تکرار رشته شد! میدانم خوب میدانم ابرِ عقیم در چرخهی تسلسلِ معیوب،…