داستان خط خطیهای سرنوشت(گیتی رسایی)
بازدیدها: 0فصل اول…از وقتی که خودش را شناخته بود سقفی بالای سرش نبود . خیلی بچه بود که متوجه شده
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0فصل اول…از وقتی که خودش را شناخته بود سقفی بالای سرش نبود . خیلی بچه بود که متوجه شده
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 7 مـی کـنــم بــر عـمـق چــشـمانـت نـگاهی بیشتر بـــر حـساب آَیــد نــگــاهـم گــر گــنـاهـی بـیـشتـر زنـــدگـی در چـــشمــهایــت نـازنینم،
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0اتاقی نمور پدرم بود و پتوی سربازی مثل خاک مقدس نماز صبح و قرائت قران برف می بارید
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 1چشمهایت.بیقرارم می کند وام دار انتظارم می کند هرنگاهت مثل تیری آتشین می نشیند دل ؛ شکارم می کند
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0در حضور خارها هم میتوان یک یاس بود در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود می شود حتی برای
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0شعر یک هنر است و سرودن آن کار هرکسی نیست/اول باید قریحه و استعداد گفتن داشته باشی و سپس
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0مثل یک لیمو خشکیدن مثل یک شمع آب شدن مثل یک درخت سیب فروافتادن در شان ما نیست ما
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 2 جهان کرمانی و من جهان کرمانی ومن جهان کرمانی تخلص شاعره مرحومه خانم فاطمه جهانگرد است .و من
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0تقدیم به زنده یاد استاد قاسم داودی(منظر) آن لحظه که صادقانه یادم کردی از مهر سخن گفتی و شادم
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0دل مُو سوته وُ دل سوته ام مُو زبس که دیده به در دوته ام مُو گل نرگس ،دمی
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0چندی ست که روز و شب گرفتار توام همواره در انتظار دیدار توام ای شاعر لحظه های بارانی شب
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 1این که برنده ی دوی ماراتن باشم؟ یا این که تا غروب خورشید یک نفس بدوم؟ هیچ کدام فقط
بیشتر بخوانیدبازدیدها: 0حتی تمامِ واژه هایم دست خالی شد آهویِ ذهنم را ربودی دستمالی شد گفتی غزل آرم برایت تازه از
بیشتر بخوانید